خانه های قدیمی را دوست دارم تاریخ در آنها به زیبایی در حرکت است همه چیز عمر دارد حرف دارد تکنولوژی آن ها را له نکرده یاغی گری ها ی مدرن تغییرشان نداده هنوز حیاط هست حوض است قناری می خواند ماهی شنا می کند دیوارهای اتاق های کوچک مهمان جمعیتی زیاد است سفره ها گسترده اند نه دو نفره نه چهار نفره صدای پیرها شنیده می شود حضورشان برکت خانه است کوزه ها مملو از ترشی نذری پزان به راه همسایه حق به گردن دارد دست ها صدا دارد درختان نفس می کشند باغچه هنوز آرزو نشده حیاط را بالکن نمی خوانند باران در خانه می بارد چایی همیشه دم است در خانه همیشه باز است مهمانی ها دلیل و برهان نمی خواهد غذاها ساده و خانگی است بویش نیازی به هود ندارد عطرش تا هفت خانه می رود نان برکت سفره است دلخوری ها مشاوره نمی خواهد دوستی ها حساب و کتاب ندارد سلام گرگی وجود ندارد افسردگی بیماری نایابی است گلدان ها در خانه اسیر نیستند درخت یاس هنوز هست بوی یاس از شیشه های عطر نمی آید دست پدر همیشه پر است خاک اینجا نمی ماند همه چیز زنده است حتی اگر آن خانه سال های سال متروکه مانده باشد...
|
|
|
|
نوشته شده در جمعه 93/4/27ساعت
7:29 عصر توسط pari|
نظرات ()